فهرست صفحه
چکیده 1
مقدمه 2
فصل اول تعريف 3
تعريف و مثال حسابداري ذهني 4
فصل دوم حسابداري ذهني 10
عناصر اصلی حسابداری ذهنی 11
حسابداری ذهنی و تعمیم افراطی 12
تصمیم گیری در حسابداری ذهنی 14
حسابداری ذهنی و بازار سرمایه 15
فصل سوم روشها و الگوها 20
رويكردها 21
الگوي رهياب اسكانديا 23
الگوي شاخص سرماية فكري 25
الگوي تكنولوژي بروكر 26
الگوي نمايشگر داراييهاي نامشهود 26
الگوي ارزش افزوده اقتصادي 27
الگوي كارت امتيازي متوازن 28
تهي شاخص براي اجزاي سرماية فکري 29
ارزيابي شاخصها 29
پیشنهاداتی برای گریز از اشتباهات ناشی از حسابداری ذهنی 30
مزیت های ناشی از حسابداری ذهنی 32
فصل چهارم نتيجه گيري و منابع 35
نتیجه گیری 36
منابع 37
چکیده
این پروژه روش هایی که زمان در آن درک و پیگیری می شود را مورد آزمایش قرار می دهد. ما بررسی می کنیم که آیا افراد برای زمان همانند پول حساب های ذهنی ایجاد می کنند یا نه، زمان چگونه به این حساب ها تخصیص داده می شود و آیا زمان بر طبق حسابی که به آن اختصاص داده شده است ارزش گذاری می شود یا نه. در ۵ مطالعه، ما مدارکی میابیم که افراد حساب های ذهنی برای زمان ایجاد می کنند و تلاش می کنند تا زمانِ خود را در طول کار و فعالیت های غیرکاری متعادل کنند.
مقدمه
واژه حسابداري ذهني نخستین بار توسط استاد دانشگاه شیکاگو، ریچارد تالر این گونه توصیف شد: تمایل افراد به کدگذاری، طبقه بندی و ارزیابی پیامدهای اقتصادی از طریق گروه بندی امتیازات آنها در مجموعه ای از حسابهای ذهنی. بر اساس اين خطای رفتاری، افراد در تصميمات مالي خود براي ارزيابي هر تصميم، حسابي جداگانه در ذهن باز مي كنند و سعي مي كنند عواقب هر تصميم (مثبت يا منفي) را به تنهايي بررسي كنند. به اين ترتيب، از يك نگاه كلي به مجموعه تصميمات خود (شبيه پورتفوي) باز ميمانند و ممكن است تصميماتي بگيرند كه منجر به حداكثرسازي ثروتشان نشود. حسابداری ذهنی قسمتی از نظریه چشم انداز است که گرایش افراد را به قراردادن رویدادهای مخصوص به حسابهای ذهنی متفاوت براساس ویژگی های ظاهری نشان می دهد. در واقع حسابداری ذهنی به توضیح این نکته کمک می کند که در یک دنیای بدون هزینه معاملات باز، افراد بین سود تقسیمی و سود سرمایه تفاوت قائل می شوند.
فصل اول
تعريف
حسابداری ذهنی، مطالعه موضوع چگونگی تفسیر افراد از اطلاعات برای اتخاذ تصمیم براساس تجزیه و تحلیل آنها از تاثیر حوادث رخ داده در ذهنشان می باشد که ممکن است از اصل عمومی منطقی بودن تخطی شود. حسابداری ذهنی شناخت بیشتر روانشناسی انتخاب است. در حسابداری ذهنی ما به دنبال درک توضیح اثرات احساسات انسانی در فرایند تصمیم گیری هستیم. انسان ها تمایل به نگهداری حوادث خاص در ذهن خود به صورت تصورات دارند، این تصورات برخی مواقع بیشتر از خود حوادث روی تصمیم گیری افراد اثر می گذارد. حسابداری ذهنی مجموعه ای است از عملیات آگاهانه که توسط فرد و خانوارها برای سازماندهی ، ارزیابی و ردیابی فعالیت های مالی مورد استفاده قرار می گیرد.
همان گونه که می دانید حسابداری مالی به ثبت، طبقه بندی رویدادهای مالی در دفاتر و گزارشگری نتایج می پردازد و حسابداری مدیریت با استفاده از این اطلاعات و سایر اطلاعات اجتماعی و غیره به تصمیم گیری و کنترل فعالیت شرکت می پردازد. در حسابداری ذهنی نیز افراد خانوار چنین ثبت وقایع مالی و تجزیه و تحلیلی را به منظور تحت کنترل درآوردن مخارج خود انجام می دهند. حسابداری مالی شامل استانداردها و رویه های متعددی می باشد که طی سالها به ثبت رسیده است. اما برای حسابداری ذهنی قوانین مشابهی وجود ندارد و تنها می توان از طریق مشاهده رفتار افراد قوانینی استنتاج کرد. حسابداری ذهنی ترکیبی از اقتصاد، حسابداری و روانشناسی است و بیشتر به حسابداری نزدیک است.
1- 6 پرداخت ماهانه 200 دلاري قبل از خريد؛
2- 6 پرداخت ماهانه 200 دلاري پس از خريد.
اما اگر دو گزينه زير براي تامين مالي يك سفر تفريحي يك هفتهاي كه 1200 دلار هزينه دارد به افراد پيشنهاد شود، اغلب آنها گزينه اول را انتخاب مي كنند كه از نظر اقتصادي عاقلانه به نظر نميرسد:
1- 6 پرداخت ماهانه 200 دلاري قبل از سفر؛
2-6 پرداخت ماهانه 200 دلاري پس از بازگشت از سفر.
فصل دوم
حسابداري ذهني
عناصر اصلی حسابداری ذهنی
به اعتقاد تالر حسابداری ذهنی سه عنصر اصلی دارد:
۱- عنصر اول به چگونگی دریافت نتایج، آزمون آنها، چگونگی تصمیمگیری براساس نتایج آزمون شده و در نهایت به ارزیابی تصمیمات اتخاذ شده میپردازد.
۲ – عنصر دوم مستلزم تخصیص فعالیتها به حسابهای خاص میباشد.
۳ – عنصر سوم به میزان ارزیابی حسابها میپردازد.
به عنوان مثال، شخصی قصد داشت یک روتختی بخرد، او به یک فروشگاه بزرگ رفت و به دنبال مدل مورد علاقهاش بود. روتختیها در سه اندازه ۱، ۲ و ۳ و قیمت آنها به ترتیب۲۰۰۰۰۰، ۲۵۰۰۰۰۰ و ۳۰۰۰۰۰ ریال بود. اما در یک حراجی قیمت هرکدام از آنها بدون توجه به اندازه ۱۵۰۰۰۰ریال بود. دریافت این اطلاعات، دریافت نتایج است. شخص این نتایج را در ذهن خود مورد آزمون قرار میدهد و درنهایت تصمیم به خرید روتختی اندازه ۳ از حراجی به قیمت۱۵۰۰۰۰ریال می¬گیرد (عنصر اول). با خرید این روتختی شخص به اندازه مابهالتفاوت قیمت خریداری شده و قیمت واقعی روتختی (۱۵۰۰۰۰-30000) در ذهن خود یک حساب سود باز می¬کند (عنصر دوم). با اینکه روتختی از اطراف تخت آویزان بوده، شخص احساس رضایت کامل می کند (عنصرسوم). بسته به ارزیابی شخص این احساس رضایت به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه یا سالانه باقی میماند. چون تصمیمگیریها در شرایط عدم اطمینان انجام میشود و ارزیابیهای افراد از حسابهای خاص متفاوت است.
حسابداری ذهنی و تعمیم افراطی
به روشنی قابل درک است که افراد با همه پولهایشان به یک شکل رفتار نمیکنند، افراد برای هر پولی که خرج می کنند، حسابهای مختلفی در ذهنشان باز می کنند و پول وقتی خرج میشود، نمیتواند نادیده گرفته شود. برخی مواقع افراد با ایجاد حسابهای ذهنی تعمیم افراطی میکنند. به مثال زیر توجه کنید: یک زوج برای ماهیگیری به شمال کشور مسافرت میکنند. آنها مقداری ماهی قزلآلا میگیرند و بستهبندی میکنند و از طریق هواپیما به منزلشان میفرستند. در نقل و انتقال بسته مفقود میشود. آنها از هواپیمایی ۳۰۰۰۰۰ ریال خسارت دریافت میکنند. پس از دریافت این پول آن زوج به یک رستوران مجلل میروند و برای یک وعده شام ۲۲۵۰۰۰ ریال از این پول را خرج میکنند. در حالی که آنها قبلاً هرگز این مبلغ را برای شام در یک رستوران خرج نمیکردند. یک توصیف برای این رفتار این است که خرج کردن مبلغ زیادی از پولی که خارج از درآمدشان نصیب آنها شده یک تعمیم افراطی است (با وجود احساس رضایت کامل در افراد)، معمولاً افراد پولهای بادآورده را در مصرفهای مجلل خرج میکنند. در حالی که ممکن است افراد هرگز از محل درآمدهای جاریشان چنین مصرفهایی انجام ندهند. حال اگر این زوج به جای رفتن به رستوران، یک کت به مبلغ ۲۲۵۰۰۰ ریال از محل خسارت دریافت شده خریداری میکردند، تاثیر تعمیم افراطی حساب ذهنی ممکن است نقصان یابد.
تصمیم گیری در حسابداری ذهنی
وقتی یک فرد تصمیم به انجام معامله یا خرید چیزی می گیرد، چه اتفاقی می افتد؟ یک احتمال این است که که به دست آوردن آن را یک سود و پول پرداختی را یک زیان بداند، اما نفرت از زیان باید معامله را ناکارا کند. یک فرد تشنه را در نظر بگیرید که داشتن یک بطری را به داشتن 1000 ریال ترجیح می دهد و در مقابل مغازه ای ایستاده است که نوشیدنی را به قیمت 750 ریال می فروشد. واضح است این خرید به آسانی پذیرفته می شود، اما اگر قیمت آن در 25/2 ضرب شود (ضریب برآوردی نفرت از زیان)، این خرید رد می شود. این تفکر برخی از محققان را به سوی رد این ایده که عموما هزینه ها باید عنوان زیان در نظر گرفته می شوند، هدایت کرده است.
حسابداری ذهنی و بازار سرمایه
حسابداری ذهنی یک خطای رفتاری عمیقا حسی و غریزی با تعداد زیادی نشانه و علامت است و می تواند مشکلات زیادی را برای سرمایه گذاران به بار آورد. اصلی ترین این مشکلات، قرار دادن دارایی های سرمایه گذاری شده در طبقات مجزا بر اساس نوع دارایی و بدون در نظر گرفتن همبستگی های بالقوه موجود، بین سرمایه گذاری های جای گرفته در طبقات مختلف است. مشکلاتی که افراد در توجه به تعاملات موجود بین سرمایه گذاری های مختلف با آن روبرو هستند، آنها را به سمت تشکیل پرتفوی های لایه ای (طبقه ای) و هرمی شکل میکشاند. هر ردیف یک هدف خاص سرمایه گذاری را که مستقل از سایر اهداف است مخاطب قرار می دهد.
5- حسابداری ذهنی می تواند موجب شود سرمایه گذاران در فروش سرمایه گذاری هایی که زمانی منفعت قابل ملاحظه ای ایجاد کرده ولی بعدا با کاهش قیمت مواجه شده است، تردید کنند. در طول ساتل های دهه 1990 میلادی که بازار رو به رشد و رونق بود، سرمایه گذاران به کسب سودهای قابل توجه و باور نکردنی عادت کرده بودند. زمانی که اکثر سرمایه گذاران در اثر تعدیل بازار با کاهش قیمت سهم خود روبرو شدند، در فروش سهام با حاشیه سود کمتر، دچار تردید شدند. بسیاری از آنها تا به امروز نیز بابت این موضوع ناراحت هستند. چرا زمانی که می توانستند از سودهای بالقوه استفاده نکردند. حتی تعدادی از سرمایه گذاری هایی که افراد پس از دوره رونق و شکوفایی در طول دهه 1990 همچنان به آن چسبیده بودند، تقریبا بی ارزش شدند.
فصل سوم
روش ها و الگوها
رويكردها
رويكردها و روشهاي اندازهگيري نامشهودها
رويكردهاي سنجش نامشهودها، در چهار دسته اصلي قرار مي گيرند:
1. روشهـاي سرمايه فكري مستقيم (DIC= Direct Intellectual Capital Methods) زماني به كار برده ميشوند كه اجزاي مختلف داراييهاي نامشهود، قابل تشخيص باشند و مستقيماً ارزشگذاري شوند.
2. روشهاي ارزش حال سرمايه بازار (MCM= Market Capitalization methods) زماني به كار برده ميشوند كه تفاوت بين جمع مبلغ سرمايه و ارزش دفتري (دارايي خالص) سهامداران قابل محاسبه باشد.
از مزاياي روشهاي سرمايه فكري مستقيم و كارت امتيازي آن است كه به آساني در هر سطحي از سازمان کاربرد دارند و در مقايسه با محاسبههاي مالي، تصوير جامعتري از ارزش سازمان ارائه ميدهند، زيرا اين روشها يك رويداد يا گزارش را دقيقتر اندازهگيري ميكنند. پس، از اقدامهاي مالي محض دقيقترند. از اين رو، به اندازهگيري روابط پولي نيازي ندارند و براي سازمانهاي غير انتفاعي، ادارههاي داخلي، سازمانهاي بخش عمومي و هدفهاي اجتماعي و زيست محيطي مفيداند. از آنجا كه شاخصهاي اين روشها وابسته به قراين و طبق سفارش هر سازمان تدوين ميشوند، مقايسه عملکرد بين سازماني را بسيار دشوار ميسازند. از اين رو، ايرادي براي اين روشها محسوب ميشود. افزون بر آن، چون اين روشها جديداند به آساني توسط شركتها و مديراني كه ديدگاه مالي محض دارند، پذيرفته نميشوند. اين رويكردها، حجم انبوهي از دادهها را توليد ميكنند كه تجزيه و تحليل و ايجاد ارتباط را دشوار ميسازند (Luthy, 1998 and Williams, 2000). با توجه به رويكردهاي ياد شده، روشهاي اندازهگيري متعددي ارائه شده است كه در (جدول 1) به اختصار به آنها اشاره ميشود. گفتني است كه در اين جدول الگوهايي كه در ادامه شرح داده شده، حذف شدهاند.
1-1. الگوي رهياب اسكانديا
اسكانديا يك شرکت خدمات مالي سوئدي است که براي نخستين بار توانست داراييهاي دانشي خود را اندازهگيري كرده و در قالب ضميم هاي به حسابداري سنّتي شرکت، الحاق کند. نخستين گزارش سرماية فكري اسکانديا بر اساس الگوي پيشنهادي ادوينسون و مالون در اواسط دهة 1980 تدوين شد. در گزارش سرمايه فكري اسكانديا علاوه بر 73 سنج سنتي، از 91 سنج جديد براي اندازهگيري داراييهاي دانشي در پنج حوزه: مالي، مشتري، فرآيند، نوسازي و توسعه و انساني استفاده شد.
-2. الگوي شاخص سرماية فكري
اين الگو كه توسط روس و همكاران در سال 1997 پيشنهاد شد نيز در زمره رويكردهاي كارت امتيازي قرار دارد. هدف اين شاخص ايجاد تجسّم و انتقال سرماية فكري و ارزش، مشتق شده از آن است. شاخص سرماية فكري به نسل دوم از روشهاي اندازهگيري سرماية فكري تعلّق دارد كه کاستي هاي شيوههاي پيشين را رفع ميکند. اين الگو، تمامي مؤلفههاي سرمايه فكري را در يك شاخص سازماني گرد هم ميآورد. در اين ادغام، اهميّت ضريب اثرگذاري هر كدام از نماگرها نشان داده شده
1-3. الگوي تكنولوژي بروكر
بروكينگ در سال 1996 الگوي شکل (3) را براي تعيين ارزش سرمايه فكري طرحريزي كرد. الگوي او از جمله روشهاي سرمايه فكري مستقيم است. بروكينگ ارزش سرمايه فكري سازمان را از راه تحليل عيبيابي ارزيابي کرد و واكنش سازمان را به بيست پرسش در رابطه با چهار جزء سرمايه فكري، مورد تجزيه و تحليل قرار داد. در الگوي بروکر، منظور از داراييهاي بازار مواردي از قبيل: ماركهاي تجاري، مشتريان، كانالهاي توزيع و همكاريهاي تجاري است. داراييهاي انسان محور شامل آموزش، دانش و شايستگي افراد سازمان است. داراييهاي مالكيت معنوي عبارت از