مقدمه:
حواس مختلف انسان به لحاظ اهمیتی که در امر احساس، ادراک و شناخت دارند، به منزله ی دروازه های دانش و دانایی های انسان تلقی می گردند. مهمترین این حواس، بینایی و شنوایی می باشند، زیرا حس بینایی و شنوایی می توانند محرک ها را در مسافت هایی دورتر و در ابعاد گسترده تری تحت پوشش قرار دهند ( سیف نراقی و نادری، ١۳۸9، ص ١١٠ ) .
پژوهش های مختلف نشان می دهند که ما ترسی ویژه از نابینایی داریم ( کونانت وبادوف[1]، ١٩۸٢ ) یکی از دلایل چنین ترسی می تواند آسیب پذیر[2] بودن چشمها و در معرض خطر بودن آنها در مقایسه با ارگان های دیگر مثل، شنیدن ( گوشها ) و فکر کردن (مغز)، باشد. و با وجود این که افراد نابینا درصد بسیار کمی از جمعیت ( حدود ١۵/٠ درصد تا ۵۶/٠ درصد ) را تشکیل می دهند ، اما وحشت افراد از آن بیشتر است (هالاهان و کافمن، ترجمه جوادیان، ١۳۸۶ ، ص ۵۳۷ ).
به طور کلی افراد نابینا به دو گروه اصلی تقسیم می شوند: ١- نابینایان ٢- کم بینایان ( نیمه بینایان) که پژوهش حاضر در خصوص کودکان نابینا یعنی گروه اول می باشد.