این فایل در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و استفاده میباشد
بيوگرافي شکسپیر 2
زندگی شخصی 2
مرگ 3
جايگاه شاه لير در مجموعه آثار شكسپير 3
مكتب اثر 4
هدف و دليل انتخاب نمايشنامه توسط شكسپير 4
خلاصه نمايشنامه شاهلير 6
تم 7
بن مايه و مضمون 7
پيرنگ 8
قهرمان 8
اهداف 8
گره 9
كشمكش 9
بحران 10
اوج و فرود 11
پيشگويي 11
نقطه ضعف 11
بيوگرافي شکسپیر
ویلیام شکسپیر (به انگلیسی: William Shakespeare) (زاده ۱۵۶۴ - درگذشته ۱۶۱۶) شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی بود که بسیاری وی را بزرگترین نویسنده در زبان انگلیسی دانستهاند. «سخن سرای آون» (به انگلیسی: Bard of Avon) لقبی است که به خاطر محل تولدش در آون واقع در استراتفورد انگلیس به وی دادهاند.
زندگی شخصی
ویلیام شکسپیر در ۲۶ آوریل ۱۵۶۴ در شهر استراتفورد در انگلستان غسل تعمید داده شد. شهرت شکسپیر به عنوان شاعر، نویسنده، بازیگر و نمایشنامه نویس منحصربهفرد است و برخی او را بزرگ ترین نمایشنامه نویس تاریخ میدانند، اما بسیاری از حقایق زندگی او مبهم است. پدرش از صاحب منصبان دیوانی بود که گویا بعدها با مشکلات مالی مواجه شد[۱] و مادرش فرزند یک زمیندار محلی دارنده بود. شکسپیر احتمالاً در مدرسهٔ گرامر استراتفورد تحصیل کرده و در آنجا اطلاعات ارزشمندی دربارهٔ لاتین به دست آورده؛ اما ویلیام رهسپار آکسفورد یا کمبریج نشد.
دربارهٔ جوانی ویلیام افسانه فراوان است و سند معتبر اندک. اولین مدرکی که ما دربارهٔ او پس از مراسم تعمید و نامگذاری داریم از ازدواج او با آن هثوی (به انگلیسی: Anne Hathaway) در سال ۱۵۸۲ است، که ثمرهٔ آن دختری متولد ۱۵۸۳ و یک دختر و پسر دوقلو در سال ۱۵۸۵ بود. شکسپیر پس از ازدواج به لندن رفت و در تماشاخانه مشغول بازی شد. در آنجا وظیفه ویرایش نمایش نامهها را به او سپردند. شکسپیر از این موقعیت استفاده کرد و خود چند نمایشنامه نوشت که با استقبال روبه رو شد. پس از آن تا هفت سال هیج اطلاعی از فعالیتهایش نداریم؛ اما وی احتمالاً پیش از سال ۱۵۹۲ در لندن به عنوان بازیگر کار میکرده است. در این موقع چندین گروه بازیگری در لندن و دیگر مناطق وجود داشت که ارتباط شکسپیر با یکی یا بیشتر از آنها همگی حدسیات است. اما ما از ارتباط مفید و طولانی او با موفقترین دسته بازیگران با نام مردان لرد چامبرلین (به انگلیسی: The Lord Chambelain's Men) اطلاع داریم که پس از به تخت نشستن جیمز اول، مردان شاه (به انگلیسی: The King's Men) نام گرفتند. شکسپیر نه تنها با این گروه بازی کرد بلکه سرانجام سالار صاحب سهم و مدیر نمایشنامه شد.
دسته شامل کسانی که در آن روزگار مشهورترین بازیگران بودند میشد، مانند ریچارد باربیج (که بی شک خالق نقشهای هملت، شاه لیر و اتلو بود) همین طور رابرت آرمین و ویل کمپ (بازیگران نمایشنامهٔ دلقک و احمق شکسپیر).
همچنین ایشان شناخته شدهترین تئاتر الیزابتی در سال ۱۵۹۹ بودند.
جايگاه شاه لير در مجموعه آثار شكسپير
شاه لیر دردناکترین تراژدی شکسپیر است. شکسپیر نمایشنامهی شاه لیر را در سال ۱۶۰۶ مینویسد. این تراژدی مانند دیگر آثار شکسپیر از پنج بخش تشکیل شده است:
۱ـ درآمد درام ۲ـ گسترش درام ۳ ـ اوج درام ۴ـ نتیجه و ۵ـ پایان درام.
رادلی، شکسپیر شناس و ادیب بزرگ انگلیسی، درباره این سوگنمایش چنین میگوید: «شاه لیر همواره بعنوان بزرگترین اثر شکسپیر شناخته شده است. اثری که در آن مهمترین تواناییهای درام نویسی شکسپیر شکوفا میشود. و اگر زمانی ما مجبور شویم تمامی نمایشنامههای شکسپیر را دور بریزیم و تنها یکی از آنها را نگاه داریم، اکثریت کسانی که شکسپیر را عمیقا" میشناسند و عمیقا" به او ارج میگذارند، شاه لیر را بعنوان بهترین نمایشنامهی او برخواهند گزید».
شاه لیر ژرفترین کاوش شکسپیر در بارهی سرشت پادشاهی، حکومت و قدرت است. لیر یک اسطوره قدیمی بریتانیایی (سلتی) است.
مكتب اثر
نمايشنامه لير شاه با كلمه هيچ شروع ميشود و با همين كلمه پايان مييابد. همه شخصيتهاي نمايشنامه يا ميميرند و يا به قتل ميرسند. حتي آنان كه مانند ادگار، آلباني و كنت باقي ميمانند، تكه پارههاي نابود شدهاي از شخصيتها هستند.
هدف و دليل انتخاب نمايشنامه توسط شكسپير
این درام، کاملترین نمایش کشمکش قدرت توسط شکسپیر است. این کشمکش بسوی ویرانگری جنون آمیز میل میکند و در پایان حتی شخصیت لیر را تحت تاثیر قرار میدهد و او را به سوی دیوانگی میکشاند. نمایش زنده و تاثیر بخش منازعه قدرت در دربار و سیر تکاملی که بدینوسیله در ضمیر خود آگاه خواننده برمی انگیزد، دستاورد بزرگ شکسپیر در این اثر است. شکسپیر به این دلیل توانست یک شاه انگلیسی مانند لیر را ترسیم کند، زیرا لیر یک شاه اسطورهای بریتانیایی و مربوط به دوران پیش از مسیحیت این کشور است. خود آگاهی لیر اما به دوران معاصر شکسپیر تعلق دارد.
يكي از مهمترين اهداف خارج از كتاب كه جزو دلايل انتخاب اين نمايشنامه نيز هست، سياست ميباشد. جيمز به واكنش خود از قدرت بدبيني خاصي داشت. شگفت انگیز است که این بدبینی به قدرت، مانع موفقیت شکسپیر در جلب رضایت مردِ صاحب قدرت نمیشود. او آنچنان کامل دغدغههای جیمز را پوشش داده که میتواند همزمان هم به کارشان گیرد هم تغییرشان دهد. هیچ کجا این دوگانه به غرابت شاهلیر کار نمیکند. تردیدی نیست که مبنای این نمایشنامه حمایت از طرح جیمز برای اتحاد بریتانیاست؛ از طریق نمایش وحشتهای ناشی از پادشاهیِ تکه تکه. قطعه قطعه کردنِ قلمرو توسط لیر، معکوس تلاش سلسلهی جیمز برای یکی کردن جزیره است. نمایشنامهای با نویسندهی ناشناس به اسم «تاریخ حقیقی شاهلیر»، که اول بار حوالی 1590 به صحنه رفته بود، در 1605 توسط ناشری که لابد فکر کردهبود مناسب زمانه است منتشر شد. شکسپیرِ فرصتطلب قدر این فرصت را دانست.
خلاصه نمايشنامه شاهلير
شاه لير، شاه بريتانيا، تصميم ميگيرد قلمرو پادشاهيش را به سه قسمت تقسيم كند و همهي وظايف مملكتداري در آستانهي پيري به فرزندان خود بسپارد. از اين رو همهي اهالي كاخ خود را فرا ميخواند و از سه دختر خود ميخواهد دربارهي احساساتشان نسبت به پدر بگويند و از روي ميزان احساسشان اموالش را بين آنها تقسيم كند.
تم
شکسپیر از یک شاه اسطورهای و حماسی یک شاه تراژیک میسازد. موضوع لیر توسط تنی چند از نمایشنامه نویسان پیش از شکسپیر نوشته شده بود ولی آنان این داستان را با فرجامی نیک سروده بودند. این دستاورد شکسپیر بود که از این موضوع و این ماده خام یک تراژدی ناب و جاودانی بسازد. شکسپیر نه فقط این پایان را تغییر میدهد؛ با چنان خشونت روانکاوانهای به آن هجوم میبرد که حتی ایدهی پایان رضایتبخش(خوش را فراموش کنید) منهدم میشود.
تم كار به نوعي نمايشيست تا داستاني. چون شكسپير، براي اجرا اين نمايشنامه را نوشته است.
بن مايه و مضمون
١) تصميم گيري توسط پدر (شاه)؛ شاه لير تصميم دارد سرزمين خـود را بـين فرزنـدان تقسيم کند.
٢) عدد سه ؛ شاه لير سه فرزند دارد.
٣) آزمودن فرزندان ؛ شاه لير براي تقسيم سرزمين خـود بـين فرزنـدان، آنهـا را بـا ايـن پرسش که «چه قدر او را دوست دارند؟» مي آزمايد.
٤) صداقت کوچکترين فرزند؛ کوچکترين فرزند شاه لير صادقانه به سؤال پدر پاسخ مي دهد.
پيرنگ
به گفته ي سامرست موام: پيرنگ به منزله ي خطي است كه به توجه خواننده، سمت مي دهد. ودر داستان شايد مهم ترين نكته باشد. زيرا با سمت دادن به همين توجه است كه نويسنده، خواننده را صفحه به صفحه با خود مي كشاند، و حالت مورد نظر را دراو ايجاد ميكند.
قهرمان
قطعا شاه لير قهرمان داستانيست كه در آن قهرمان را از اوج خوشبختي به فلاکت در ميافکنند. البته در ديدگاه هر كس قهرمان ميتواند متفاوت باشد و هر كدام از شخصيتهاي داستان ميتوانند قهرمان خواننده نمايشنامه باشند مانند كردليا و ديگران.
اهداف
يكي از هدفهاي اصلي اين نمايشنامه براي خود شكسپير، ايجاد يك درام و تراژدي فوقالعاده است. شكسپير با اين انتخاب توانست نمادي از تراژدي را براي آيندگان باقي بگذارد.
عدالت ديگر هدف اين نمايشنامه است. از اینجا لیر انگشت خود را روی بی عدالتی جامعه میگذارد. او میبیند که هیچ عدالتی برای فقرا وجود ندارد و قانون از ایشان پشتیبانی نمیکند. عدالت آن چیزی است که ثروتمندان و قدرتمندان را راضی میکند.
كارل ياسپرز فيلسوف آلماني فلسفه وجود را چنين تعريف ميكند: طرز فكري كه به وسيلة آن انسان ميكوشد تا خود باشد.
گره
تراژدي شاه لير مانند ديگر آثار نمايشي ، مجموعهاي از گرهافکني و گرهگشاييها است که حوادث را تا وقوع فاجعه پيش ميبرند (٥٤ :١٩٥٣ ,Potte). اولين گرهافکني داستان را لير با تقسيم حکومت ميان گانريل و ريگان ايجاد ميکند. با محروم کردن کردليا از حکومت ، دومين گرهافکني ايجاد ميشود. با رفتن کردليا به فرانسه گره گشوده ميشود.
كشمكش
در يک اثر دراماتيک، ممکن است انواعي از کشمکش در کنار هم، سلسله حوادث را به پيش ببرند. اگر عنصر کشمکش را در يک داستان يا تراژدي به انواع متعددي چون «کشمکش انسان با سرنوشت »، «کشمکش انسان با طبيعت »، «کشمکش انسان با انسان»، «کشمکش انسان با خود» و «کشمکش جامعه با جامعه » تقسيم کنيم (٤٣ :١٩٢٣ ,Langger)، در داستان شاه لير، پادشاه با تقسيم حکومت ميان دو دختر شريرش در مقابل سرنوشت شکست ميخورد.
بحران
با توجه به داستان شاه لير ميتوان گفت شکسپير بر اين باور است که بحران حوادث، تراژدي را تشديد ميکند. او در اين داستان همواره دامنة بحران را گسترش داده و آن را نگه داشته است ، زيرا اين کشش و نگه داشتن بحران، عواطف مخاطب را دگرگون و متأثر ميکند. شکسپير به خوبي آگاه است که در ايجاد بحران بايد دراماتيک و تراژيک بودن را در صحنههاي پاياني داستان تعبيه کند تا با نگه داشتن کشش وقايع تا آخر داستان، پاياني مؤکد و مؤثر را براي داستانش رقم بزند. در پردة اول وقتي گلاستر فريب سخنان ادماند را ميخورد و تصميم ميگيرد ادگار را بکشد، يک بحران در نمايش ايجاد ميشود و واکنشهاي امير گلاستر و ادگار را به دنبال دارد که اين واکنشها باعث ايجاد بحران ميشوند.
اوج و فرود
فاجعه ، نقطة اوج بحران است که ميتوان آن را پايان پيچيدگيها و گرههاي داستان دانست. مرگ کردليا در داستان شاه لير نقطة اوج داستان محسوب ميشود، زيرا بعد از اين موقعيت تراژيک است که مخاطب دچار تزکية نفس شده، حس ترحم و ترس او از به وجود آمدن اين موقعيت ، برانگيخته ميشود.
پيشگويي
در داستان شاه لير عنصر پيشگويي با صراحت بيان نشده است ، اما سخنان دلقک و امير کنت با شاه لير نوعي پيشگويي به شمار ميروند، زيرا آنان لير را آشکارا از عواقب کارهايش آگاه ميکنند.
اميرکنت خطاب به لير ميگويد: «تقدير را تغيير ده و با نهايت دقت جميع جهات را در نظر بگير. از اين شتاب کاري منفور و بدفرجام بپرهيز» (شاه لير: ٩٩).
نقطه ضعف
از عناصر مهم در ساختمان يک تراژدي موفق، نقطه ضعف است. اين عنصر، به صورتهاي گوناگون جسمي و رواني در يک قهرمان ظاهرمي شود و باعث سقوط وي به فلاکت ميشود. در تراژدي شاه لير، پادشاه با تقسيم حکومت ميان دختران و بي توجهي به سخنان دلقک (نداهاي دروني ) و به دليل غرور بيش از حد، دچار اشتباهي بزرگي ميشود. تشخيص نادرست شاه لير و تقسيم حکومت خود ميان گانريل و ريگان باعث اتفاقات بعدي در نمايشنامه ميشود. اين عدم تشخيص درست، نقطه ضعف ديگر لير است.
منابع
ياسپرز، كارل (1951). انسان در قرن جديد، ترجمه به انگليسي توسط ادن وسداريل، لندن: مؤسسه روتلچ و كگان پل. ص 159.
نورتراب (1969). فراي شاه لير تراژدي انزوا، لندن: انتشارات مك ميلان، ص 265.
عقيلي آشتياني، علياكبر (1372). «لیر» در جستجوی هویت (نگاهی به شاه لیر اثر شکسپیر)، مجله ادبستان فرهنگ و هنر، شماره 41، ص 90-91.
شاپيرو، جيمز (2015). سالِ لیر: شکسپیر در 1606، لندن: نشر سيمون و اسچاستر، به نقل از مقاله فينتان اتول، 5 نوامبر 2015، مجله نیویورک تایمز.